حسین عزیزمحسین عزیزم، تا این لحظه: 10 سال و 8 روز سن داره

حسینم معجزه مقدس الهی وهدیه ناب پروردگار

سلام برپسرعزیزم

سلام پسرعزیز و قشنگم حسین عزیزم،نفس مامان، یه مدتی گرفتار بودم نتونستم برات مطلبی بنویسم خاله مهلا،پرستارنفسم یه مدتیه مریضه،یه مدتی دست و پاهاش و کمرش درد میکرد نمیتونست عزیز دلم رو بغل کنه،حتی نمیتونست خوب به پسر قشنگم رسیدگی کنه رفت دکتر و آزمایش،خدا رو شکر دست و پاهاش بهتر شد و مشکل خاصی نداشت حالا چند روزیه چشماش خیلی درد میکنه،سرش درد میکنه و بیشتر میخوابه و خیلی نمیتونه از عزیز دلم مراقبت کنه،خدا حفظ کنه مامان بزرگی عزیز رو که این مدت خیلی به عزیز دلم میرسه،ولی مامان بزرگی هم دیگه قوتش نمیرسه که پسر قشنگم رو بغل کنه و نمیتونه سرگرمت کنه و دنبالت بدوه و لقمه لقمه بهت غذا...
14 مهر 1394
1